عطار نیشابوری
غزلیات
غزل شماره ۶۸: وشاقی اعجمی با دشنه در دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وشاقی اعجمی با دشنه در دست به خون آلوده دست و زلف چون شست کمر بسته کله کژ برنهاده گره بر ابرو و پر خشم و سرمست درآمد در میان خرقه پوشان به کس در ننگرست از پای ننشست بزد یک دشته بر دل پیر ما را دلش بگشاد و زناریش بربست چو کرد این کار ناپیدا شد از چشم چون آتش پاره ای آن پیر در جست درآشامید دریاهای اسرار ز جام نیستی در صورت هست خودی او به کلی زو فرو ریخت ز ننگ خویشتن بینی برون رست جهان گم بد درو اما هنوز او بدان مطلوب خود عور و تهی دست چو مرغ همتش زان دانه بد دور قفس از بس که پر زد خرد بشکست ببرید و نشان و نام از او رفت ندانم تا کجا شد در که پیوست ازین دریا که کس با سر نیامد اگر خونین شود جان جای آن هست دلی پر خون درین هیبت بماندست فلک پشتی دو تا در سوک بنشست دریغا جان پر اسرار عطار که شد در پای این سرگشتگی پست عطار نیشابوری