حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۴۴۶: صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست توان به دست تو دادن گرش نکو داری در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت جز این قدر که رقیبان تندخو داری نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد خود از کدام خم است این که در سبو داری به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز که گر بدو رسی از شرم سر فروداری دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن تو را رسد که غلامان ماه رو داری قبای حسن فروشی تو را برازد و بس که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری ز کنج صومعه حافظ مجوی گوهر عشق قدم برون نه اگر میل جست و جو داری حافظ شیرازی