بهاءُالدّین وَلَد
جزو دوم
فصل 97
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سُبْحَانَکمی‏ گفتم گفتم سُبْحَانَک را معنی این می‏ شود که دل تو اگر به جمال می‏ رود می ‏فرماید که جمال بی‏عیب این جاست و اگر به مال می ‏رود می ‏فرماید که غنای بی‏ عیب این جاست و اگر به جاه می‏ رود می‏ فرماید که جاه بی‏ عیب این جاست و اگر به مؤانست سماع و سخن کسی دیگر می‏ رود سخن بی ‏عیب این جاست و رحمت و رأفت بی‏ عیب این جاست و همچنین جملۀ صفات تا فرمود که مُهَیْمِن ام مرغ فرخ خود چنان نگاه نداردکه من دوست خود را زیر بال خود دارم تا ناامید نشوی که الله جنس من نیست مرا به خوشی جمال خود مؤانستی ندهد که از هیچ جنسی‏ات آن خوشی نباشد که از الله باشد سبحانک می ‏فرماید الله که تو عاشق و طالب هرچه هستی آن بی‏ عیبی نیست چو پاک و بی ‏عیب منم عشق این جا آر اِحْترَقَ مِنْ سُبُحاَتِ وَجْهِهِپاکی‏ های رو عبارت از این معنی است گفتم ای الله عیب همین هستی من است و خیال و نظر من است که حجاب است از تو و تو را می‏ بینم ای الله کرتۀ‏وجود و حواس مرا در سر من کشیده و سبحات وجه تو ورای این کرتۀ وجود است من این خرقۀ وجود خود را می‏ خواهم تا ضرب کنم که در روی من و در سر من آمده است که دیدن تو همه عیش و طرب است پس حجاب از این عشق و محرومی از این نظر درکات جهنم است که محسوس‏گشت، این صفت بی‏ عیبی و نشان پاکی از بهر آن دهند تا چُست آیم در عشق که عبادت عشق عرضه کردن آمد پس مقصود بی‏ قرار آن جمال باشیدنو طالب وی بودن آمد و بس چون از طلبیدن تو ای الله در جامۀ وجود خویش که حجاب توست مانده گردم و از طلب کند شوم اجزای خود را پیش تو می‏ دارم چون قدح ها که ای الله در این اقداح قدرت و مزۀ طلب خود هست کن که من زنده بدین مزۀ طلبم که اگر این مزۀ طلب نباشد من مرده باشم اکنون عشق ها به جمال ها و سماع ها و سبزه ها چون باد صبا خبر کننده از جمالیوسفیاست اییعقوباز حضرت الله با باد صبا بس کنی و به نزدیوسفخود بیایی‏تا چه شود (وَاللهُ اَعلَم). بهاءُالدّین وَلَد