الهامی کرمانشاهی
خیابان سوم
بخش ۵۶ - رفتن بجدل ابن سلیم به قتلگاه و بیداد آن گمراه روسیاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نبد هیچ کس نزد آن کشتگان نه دشمن، نه غمخوار و نه پاسبان بیامد ددی بد رگ و زشت خیم که بد ناماو بجدل ابن سلیم همی گشت در قتلگه بیدرنگ که افتد مگر چیزی او را به چنگ چو نومید شد بازگشت او به خشم که ناگه فتادش سوی شاه چشم به انگشت او دید انگشتری درخشان چو در آسمان مشتری بکوشید کارد ز دستش برون نیامد که بد خشک گشته به خون سر اهرمن از غضب خیره گشت هم از آز چشم خرده تیره گشت یکی خنجر آبگون برکشید برآن قفل بر بسته، کردش کلید شدی کاشکی خشک انگشت من و یا خون شدی کلک در مشت من مرا این جانگزا قصه ننوشتمی که اندر جهان تخم غم کشتمی دریغا از آن داور جم خدم که از کف نگین داد و انگشت هم اگر باب او در ره بی نیاز یک انگشتری داد اندر نماز مر این پور راد از کرم گستری ببخشید انگشت و انگشتری کشیدی چو او دست از هر چه هست نه سر ماند برجا نه انگشت دست الهامی کرمانشاهی