مجد همگر
قطعه ها
شمارهٔ ۷۰: خدایگانا آنی که شمع دولت تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدایگانا آنی که شمع دولت تو چراغ و مشعله چرخ را کند روشن چو شمع بر تن من نعمت تو بر توست نطاق و جبه و دستار تا به پیراهن حکایت شب دوشین و شمع و طشت طلا که کرد همره این تیره رای شاه زمن ز رشک شعله نورش که بر فلک می رفت هزار بار فزون سوخت ماه را خرمن ز روشنائی او شد چو بزم کیخسرو سرای بنده که بد تیره چون چه بیژن شبم که بود چو امید دشمنت تاریک به دولت تو چو روز و دلت بشد روشن کنون ز حسرت آن بارگه که باقی باد همی گدازد و می ریزد اشک در دامن هوای گلشن و دیدار شاه می طلبد که خوش بود رخ زیبا و شمع در گلشن لگن نفاست جوهر نمود و کرد ابا ز خانه ای که ز سنگ اندر او بود هاون چو جنس خویش ندید و ز جفت ماند جدا شکسته خواست شد از غایت عنا و حزن ز من معاودت طشت خانه می طلبد چنانکه میل جواهر بود سوی معدن بماند شمعش در بنده خانه فی الجمله ولیک باز سوی طشت خانه تاخت لگن مجد همگر