مجد همگر
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: چو تو دلبر به زیبائی به عالم در که دید ای جان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو تو دلبر به زیبائی به عالم در که دید ای جان چو من عاشق به شیدائی به گیتی کس شیند ای جان شفای جان منکوبی به حسن و لطف منسوبی ترا ایزد بدین خوبی چگونه آفرید ای جان هنوز از تیز بازارت دلم گرم است در کارت اگر چه گرد گلزارت بنفشه بردمید ای جان به چشمم چشمه نوری چو خورشیدی به مشهوری نه انسانی مگر حوری چو تو هرگز که دید ای جان بیا ای رشک حورالعین که این خسته دل غمگین ز عشق آن لب شیرین نخواهد آرمید ای جان بیار آن ساغر پرمی بخور بر بانگ نای و نی نگوئی اینچنین تا کی ز من خواهی رمید ای جان ز تو ببریدنم نتوان که بر من خوشتری از جان به جان تو که از جانان نمی شاید برید ای جان ز عشقت شب به بیداری به روز آرم شب تاری ببخش ار رحمتی داری که جان بر لب رسید ای جان مرا در درد تنهائی بشد صبر و شکیبائی اگر بر من نبخشائی نخواهم آرمید ای جان مجد همگر