عمادالدین نسیمی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷: چون گشودم فال بخت از مصحف روی حبیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون گشودم فال بخت از مصحف روی حبیب آیت نصر من الله آمد و فتح قریب سوره قاف است رویش هر که این مصحف بخواند گرچه کافر می نماید انه شی ء عجیب رسم عشق و عاشقی اکنون پدید آید ز نو چارده خط چون عیان شد بر رخ ماه حبیب گرنه سر کفر و دین خواهد گشودن در جهان از چه بندد زلف را بر چهره یار من صلیب ای دل شوریده من! چون نشان داری ز دوست؟ چون خط او یافتی بر خوان و بردارش نصیب چون سکندر گر ننوشد هر که او آب حیات زان سواد وجه جانان صورتی باشد غریب چون برآرد از چمن گل بوستان فضل حق ای بسا عاشق که باشد در فغان چون عندلیب پیش وجهش هالک آمد جمله عالم ای نسیم! شاد زی زانروی و خرم، گو بمیر از غم رقیب عمادالدین نسیمی