صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۷۰۵: جهان حیات کسی را ضمان نمی گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جهان حیات کسی را ضمان نمی گردد که مصدر اثری در جهان نمی گردد ز کلفت تو چه پرواست سیل حادثه را؟ غبار سد ره کاروان نمی گردد قدم ز جاده راستی برون مگذار که تیر راست خجل از نشان نمی گردد نسیم غنچه تصویر را به حرف آورد هنوز یار من به من همزبان نمی گردد ز صبح صادق اگر پیرهن کنم در بر صداقتم به تو خاطر نشان نمی گردد شکایت من از افلاک اختیاری نیست ستم رسیده حریف زبان نمی گردد چه حاجت است نگهبان سیاه چشمان را؟ به گرد کله آهو شبان نمی گردد تو بی نیاز و به جز حرف گرد سرگشتن مرا به هیچ حدیثی زبان نمی گردد محبت است و همین شیوه جوانمردی گمان مبر که زلیخا جوان نمی گردد ز سنگ تفرقه خالی شده است دامانش به گرد خاک، عبث آسمان نمی گردد هزار بار مرا کرد امتحان صائب هنوز عشق به من مهربان نمی گردد صائب تبریزی