صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۶۷۶: دل از سفر ز بد و نیک باخبر گردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل از سفر ز بد و نیک باخبر گردد به قدر آبله هر پای دیده ور گردد ترا ز گرمروان آن زمان حساب کنند که نقش پای تو گنجینه گهر گردد ز شرم حسن محابا نمی کند عاشق حجاب عشق مگر پرده نظر گردد توانگری ندهد سود تنگ چشمان را که حرص مور ز خرمن زیادتر گردد اگر ز پای درآید نیفتد از پرگار به گرد نقطه دل هرکه بیشتر گردد ز روشنایی دل نفس گوشه گیر شده است که دزد در شب مهتاب بیجگر گردد طمع ز عمر سبکرو مدار خودداری چگونه سیل ز دریا به کوه بر گردد؟ کجا رسد خبر دوستان به مشتاقی که از رسیدن مکتوب بیخبر گردد بس است زهد مرا بویی از شراب کهن که خار خشک فروزان به یک شرر گردد کشیده دار عنان نظر ز چهره یار که این ورق به نسیم نگاه برگردد چنین به جلوه درآیند اگر بلندقدان فلک چو سبزه خوابیده پی سپر گردد به روی تازه قناعت کن از ثمر صائب که سرو و بید محال است بارور گردد صائب تبریزی