صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۲۴۴: آن که از عمر سبکسیر وفا می طلبد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که از عمر سبکسیر وفا می طلبد لنگر از سیل و اقامت ز هوا می طلبد هرکه دارد طمع عافیت از آخر عمر ساده لوحی است که از درد صفا می طلبد کشتیی را که شود کوه غم من لنگر ناخدا موج خطر را ز خدا می طلبد به گواهان لباسی نشود خون ثابت خون ما را که ازان لعل قبا می طلبد؟ هوس دیدن رویی است مرا در خاطر که نقابش دو جهان روی نما می طلبد صدف پوچ گران است به دل دریا را دامن دشت جنون آبله پا می طلبد نیست از سایه دیوار قناعت خبرش آن که دولت ز پر و بال هما می طلبد حرص بی شرم به آداب نمی پردازد همه چیز از همه کس در همه جا می طلبد چشم بر دست فقیرست غنی را صائب شاه پیوسته ز درویش دعا می طلبد صائب تبریزی