صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۹۱: اگر جان دربهای می دهی بر می ستم باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر جان دربهای می دهی بر می ستم باشد که در میزان ماه مصر گوهر سنگ کم باشد زوصل دختر رز در جوانی کام دل بستان که در پیری می روشن چراغ صبحدم باشد به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر نگردد زیردست آن کس که از اهل کرم باشد دعای بی نیازان روی گرداندن نمی داند زبان چون پاک گردید از طمع تیغ دودم باشد مشو از چین ابروی سپر زنهار رو گردان که چون شمشیر مردان را گشایش در قدم باشد سخنسازی ندارد جز خجالت حاصل دیگر سر اهل سخن در پیش دایم چون قلم باشد به دینار و درم نتوان شدن از اغنیا صائب دل خرسند هر کس را که باشد محتشم باشد صائب تبریزی