صائب تبریزی
غزل 3001 - 4000
غزل شمارهٔ ۳۰۸۵: بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد صراط مردم باریک بین موی کمر باشد به خط بردم پناه از آتش رویش، ندانستم عیار شعله نیلوفری جانسوزتر باشد عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید گره بر دل نچسبد گرچه پهلوی گهر باشد تغافل برنتابد خوان یغما، دست بیرون کن جگر خوردن درین میدان نصیب بیجگر باشد سر تسلیم بر خط ارادت نه، فراغت کن که خون مرده ایمن از گزند نیشتر باشد سلامت شبنم از سرچشمه خورشید باز آمد حضور خاطر ما نیست دایم در سفر باشد زبان کلک شکربار را چندی بگز صائب مکرر می گزد دل را اگر شهد و شکر باشد صائب تبریزی