بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۰۶: حریف مشرب قمری نهای طاووسی نازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حریف مشرب قمری نه ا ی طاووسی نازی کف خاکستری یا شوخی پرواز گلبازی نفس عشرت فریبست اینقدر هنگامهٔ ما را نوای حیرتم آنهم به بند تار بی سازی سرت راه گریبان وانکرد از بی تمیزیها وگرنه بر تامل سنگ هم دارد در بازی به این سامان ندانم صید نیرنگ که خواهم شد که چون طاووس در بالم چراغان کرده پروازی نفس دزدیده در دل شور سودای دگر دارم چو شمع کشته روشن کرده ام هنگامهٔ رازی غبارم در عدم هم گر هوایی دارد این دارد که برگرد سر او گردم و بر خودکنم نازی اگر ساحل شوم آوارهٔ یک گوهر آرامم به توفان می گریزم تاکنم با عافیت سازی ندانم ماجرای کاف و نون کی منقطع گردد درین کهسار عمری شد که پیچیده ست آوازی مگو از ابتدای من ، مپرس از انتهای من نگاهی بود خون گشتن چه انجامی چه آغازی به جایی می رسی بیدل مباش از جستجو غافل دری ازآشیان تا وا شود یک چند پروازی بیدل دهلوی