بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶۸: کنونکه میگذرد عیش چون نسیم زباغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنون که می گذرد عیش چون نسیم زباغ چوگل خوش آنکه زنی دست در رکاب ایاغ ز شبنم گلم این نکته نقد آگاهیست که گرد آبله پایی شکسته اند به باغ ز چشمک گل باغ جنون مشو غافل تنیده است نگاهی به خط ساغر داغ گذشته است ز هستی غبار وحشت ما ز رنگ رفته همان در عدم کنند سراغ درین بساط که حیرت دلیل بینایی ست به غیر سوختن خود چه دید چشم چراغ چه انجمن چه گلستان فضای دلتنگی ست مگر ز مزبله جویدکسی مقام فراغ ز درس عشق به حرف هوس قناعت کن خمار نغمهٔ بلبل شکن به بانگ کلاغ تلاش منصب پروانه مشربی مفت است بگردگرد سر هر دلی که دارد داغ خمار مجلسیان عرض ساغر است اینجا ز بیدماغی مستان رسانده گیر دماغ دو روز در دل خون گشته جوش زن بیدل نه باغ درخورجولان آرزوست نه راغ بیدل دهلوی