بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۲۸: عدم زین بیش برهانی ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عدم زین بیش برهانی ندارد وجوب است آنچه امکانی ندارد گشاد و بست چشمت عالم آراست جهان پیدا و پنهانی ندارد دماغ ما و من بیهوده مفروش خیال چیده دکانی ندارد بخند ای صبح بر عریانی خویش گریبان تو دامانی ندارد کف خاک از پریشانی غبار است به خود بالیدنت شانی ندارد به نفی اعتبار اندیشه تا چند شکست رنگ تاوانی ندارد کسی جز شبهه از هستی چه خواند سر این نامه عنوانی ندارد چه دانشها که بر بادش ندادیم جنون هم کار آسانی ندارد مروت از دل خوبان مجویید فرنگستان مسلمانی ندارد ز اسباب نعیم و ناز دنیا چه دارد کس گر احسانی ندارد درین وادی همه گر خضر باشد ز هستی غیر بهتانی ندارد خیال زندگی دردی ست بیدل که غیر از مرگ درمانی ندارد بیدل دهلوی