بیدل دهلوی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳: شب وصل است و نبود آرزورا دسترس اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب وصل است و نبود آرزورا دسترس اینجا که باشد دشمن خمیازه آغوش هوس اینجا چو بوی گل گرفتارم به رنگ الفتی ورنه گشاد بال پرواز است هرچاک قفس اینجا سراغ کاروان ملک خاموشی بود مشکل به بوی غنچه همدوش است آواز جرس اینجا دل عارف چوآیینه بساط روشنی دارد که نقش پای خود راگم نمی سازد نفس اینجا تفاوت می فروشد امتیازت ورنه در معنی کمال عشق افزون نیست ازنقص هوس اینجا غم مستقبل و ماضی ست کان را حال می نامی نقابی در میان اسث از غباریش وپس اینجا غبار خاطر تیغت چرا شدکوچهٔ زخمم که جزخونابهٔ حسرت نمی باشد عسس اینجا نیندازد زکف بحر قبولش جنس مردودی به دوش موج دارد نازبالش خارو خس اینجا درتن ره نقش پا هم دارد از امید منشوری نبیند داغ محرومی جبین هیچ کس اینجا چه امکان است از خال لبش خط سر برون آرد زنومیدی نخواهد دست برسر زد مگس اینجا غبار ما، همان باد فنا خواهد ز جا بردن چه لازم چون سحر منت کشیدن از نفس اینجا نه آسان است صید خاطر آزادگان بیدل ز شوق مرغ دارد چاکها جیب قفس اینجا بیدل دهلوی