فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۲۲: طوطی که چو من شهره به شیرینسخنی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طوطی که چو من شُهره به شیرین سخنی بود با قندِ تو لب بسته ز شکّرشکنی بود لعلِ تو که خاصیتِ یاقوتِ روان داشت دل خون کنِ مرجان و عقیقِ یمنی بود چون غنچه ز غم تنگدل و خون جگرم ساخت آن گل که جگرگوشهٔ نازک بدنی بود در عشق اگر فقر و غنا نیست مؤثر پس قسمت فرهاد چرا کوهکنی بود آلت شدگانی که یکی خانه ندارند جانبازیشان از چه ز حب الوطنی بود گر از غم این زندگی تلخ نمردیم انصاف توان داد که از بی کفنی بود هم خیر بشر خواهد و هم صلح عمومی از روز ازل مسلک طوفان علنی بود فرخی یزدی