فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۱۲: باز طوفان بلا لجه خون میخواهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز طوفان بلا لجهٔ خون می خواهد آنچه زین پیش نمی خواست، کنون می خواهد آنکه بنشاند به این روز سیه ایران را بر سر دار مجازات نگون می خواهد عاقل کام طلب ره رو آزادی نیست راه گم کرده صحرای جنون می خواهد نوشداروی مجازات که درمان دل است مفتی و محتسب و عالی و دون می خواهد دست هر بی سروپایی نرسد بر خط عشق مرد از دایره عقل برون می خواهد خاک این خطه اگر موج زند همچو سراب تشنه کامی ست که از جامعه خون می خواهد فرخی گر همه ناچیز ز بی چیزی شد فقر را باز ز هرچیز فزون می خواهد فرخی یزدی