فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۱۰۱: گر پریشان خم گیسوی تو از شانه نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر پریشان خم گیسوی تو از شانه نبود هر خمی منزل جمعی دل دیوانه نبود تیشه بر سر زد فرهاد و چو شیرین جان داد دیگران را مگر این همت مردانه نبود گر به کنج دل من غیر غمت راه نیافت جای آن گنج جز این خانه ویرانه نبود جذبه عشق مرا برد به جایی که ز وصل فرق بین فرق و محرم و بیگانه نبود خرم آن شب که ز پیمانه چو پیمان بستی شاهد ما و تو جز شاهد پیمانه نبود فرخی یزدی