فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۳۶: هر لحظه مزن در، که در این خانه کسی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر لحظه مزن در، که در این خانه کسی نیست بیهوده مکن ناله، که فریادرسی نیست شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست آزادی اگر می طلبی غرقه به خون باش کاین گلبن نوخاسته بی خار و خسی نیست دهقان رهد از زحمت ما یک نفس اما آن روز که دیگر ز حیاتش نفسی نیست با بودن مجلس بود آزادی ما محو چون مرغ که پابسته ولی در قفسی نیست گر موجد گندم بود از چیست که زارع از نان جوین سیر به قدر عدسی نیست هر سر به هوای سر و سامانی و ما را در دل به جز آزادی ایران هوسی نیست تازند و برند اهل جهان گوی تمدن ای فارْس مگر فارِسِ ما را فرسی نیست در راه طلب فرخی ار خسته نگردید دانست که تا منزل مقصود بسی نیست فرخی یزدی