فرخی یزدی
غزل ها
شماره ۴: ای که پرسی تا به کی دربند دربندیم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که پرسی تا به کی دربند دربندیم ما تا که آزادی بود دربند در بندیم ما خوار و زار و بی کس و بی خانمان و دربه در با وجود این همه غم، شاد و خرسندیم ما جای ما در گوشهٔ صحرا بُوَد مانند کوه گوشه گیر و سربلند و سخت پیوندیم ما در گلستان جهان چون غنچه های صبحدم با درون پر ز خون در حال لبخندیم ما مادر ایران نشد از مرد زاییدن عقیم زان زن فرخنده را فرزانه فرزندیم ما ارتقاء ما میسر می شود با سوختن بر فراز مجمر گیتی چو اسفندیم ما گر نمی آمد چنین روزی کجا دانند خلق در میان همگنان بی مثل و مانندیم ما کشتی ما را خدایا ناخدا از هم شکست با وجود آنکه کشتی را خداوندیم ما در جهان کهنه ماند نام ما و فرخی چون ز ایجاد غزل طرح نو افکندیم ما فرخی یزدی